مینویسم شاید ...

  • ۰
  • ۰

چند وقتیه دارم به این فک میکنم اگه انتخابش با خودم باشه بهتره انتخابم این باشه که موقع مرگم زجر بکشم یا مرگ اسونیو داشته باشم

میدونین اخه اگه قبل از مرگ ادم زجر بکشه برای مرگ لحظه شماری میکنه و با اغوش باز به سراغش میره اما اگه اون لحظه اروم و اسوده باشه قطعا مرگ براش چیز ناخوشایندیه

نمیدونیم منظورمو میفهمین یا نه ولی به نظرم از اونجا که مرگ هدف نهاییه و ما به دنیا اومدیم تا بمیریم بهتره زیاد دنبال اسودگی نباشیم توی این گوه دونی تا موقع رسیدن به هدفمون ازش فرار نکنیم 

  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

استفراغ

کمی... فقط کمی استفراغ میخواهد حالت تهوع این روزهایم...

  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

فاجعه

یک فاجعست وقتی تنها تورو میخوام

  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

سیفون

زمان مثل سیفون میمونه ،هر گوهیو میبره و میشوره...

  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

تشنج

هدف های زندگی در واقع سراب هایی خودساخته اند برای امید به زندگی.

بدا به حالشان آنان که در زندگی سراب سازانی برای خویش بوده اند برای فرار از واقعیت...

من مینشینم در گوشه اتاقم

 نه توهم رسیدن به مقصد دارمو نه توان ماجراجویی

  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

اغما

به راستی چیست این زندگی؟ حقارتی بی پایان یا تئاتری بی کارگردان ؟


  • mohammad mohammad
  • ۰
  • ۰

شوک

و حالا که دیگر رسیدن به انتها قابل حس شده

و دیگر عشق نیز همچون صحنه های دیگر زندگی،بی معنی و نمایشی شده

حالا که او نیازمند قربانیان بیشتری برای زنده ماندن خود است

وقتش رسیده که به هیچ خود برگردیم‌...

زندگی چیست مگر لحاظتی رنج آور و لحظاتی غیر رنج آور که ما آن را لحظات خوب مینامیم؟

زندگی سراسر هیچ و بی مقصد؟

چرا ز مرگی خوش هراس داریم؟

گیریم که مرگ دردناک باشد ،آیا مرگ نمیتواد آخرین رنج ما باشد؟

  • mohammad mohammad